انقاب ایران، جنگی در کامبوج، خشونت در آفریقای جنوبی، خطرات نفوذ فزاینده شوروی در خلیج فارس، مسئله ترکیه، کودتا در افغانستان، وضعیت یمن جنوبی ازجمله مسائلی بودند که مورد بحث قرار گرفتند.
بدون شک ایران از اهم مسائل مورد گف توگو در این کنفرانس بوده است پیش از این کنفرانس جرج بال مشاور رئی سجمهور امریکا، گزارش معروف خود را درباره ایران به کارتر داد. جرج بال یکی از سیاستمداران قدیمی امریکاست.
کارتر نارضایتی خود را از نحوه کار سازمان سیا و عدم کارآیی لازم این سازمان در پی شبینی بحران ایران اعلام کرده بود. پس از اظهارنظر کارتر، آسوشیتدپرس ناکامی سیا در « : از واشنگتن به نقل از دریاسالار استانفیلد ترنر رئیس سیا نوشت این روزنامه مصاحبه ترنر با تلویزیون ا نب یسی را نقل م یکند .» ایران جدی بود که گفت این سازمان در پی شبینی بحران سیاسی ایران ب هطور جدی ناکام بوده تا آنجا که او م یداند هی چیک از سازما نهای جاسوسی دنیا « : است... او گفت هم اوضاع کنونی ایران را پی شبینی نکرده بودند. روزنام هنگاران و صاح بنظران سیاسی هم این امر را پی شبینی نکرده بودند که شاه مجبور به ترک ایران گردد. اکنو نکه اطلاعات گذشته را مجدداً بررسی م یکنیم درم ییابیم که در ایران نارضایت یهای زیادی وجود داشته است و این نارضایت یها دلایل دینی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی داشت هاند و اوضاع ایران مانند یک رشته آت شفشان جوشان بود... آنچه ما نم یتوانستیم پی شبینی کنیم، این بود که یک مرد هفتادوهش تساله روحانی که چهارده سال در تبعید بود، عامل گردآمدن همه این عوامل بشود و
ناگهان با یک آتشفشان عظیم در حال فوران به یک انقلاب ملی روبه رو شویم .
همچنین پس از آنکه طرح و نظر برژینسکی در حمایت از شاه و اعمال قاطعیت که به روی کار آمدن ازهاری گردید، به شکست قطعی منجر شد، کارتر، جرج بال را در سمت مشاور شورای امنیت ملی مأمور بررسی وضعیت خلیج فارس و خصوصاً ایران و ارائه را هحل برای غلبه بر بحران کرد. جرج بال یکی دیگر از سیاستمداران امریکایی به نام دین براون را به همکاری دعوت کرد. دین براون، یکی از خاورشناسان شناخت هشده امریکایی، از رؤسای عال یرتبه و باسابقه وزارت امور خارجه آن کشور و سا لها نماینده سیاسی امریکا در خاورمیانه بود که آشنا به زبا نهای عربی، ترکی و فارسی است. وی همچنین ازجمله کسانی است که در بحران لبنان نقش عمده داشته است.
ژیسکار دستن از گزار شهای رائول دلای سفیر فرانسه در تهران، چندان راضی و مطمئن نبود و قبل از این گردهمایی میشل پونیائوسکی را ب هعنوان نماینده شخصی خود به تهران فرستاد تا اطلاعات بیشتری از اوضاع ایران برای او بیاورد. در گوادلوپ، دیستن به استناد گزارش میشل پونیافسکی فرستاده ویژ هاش به تهران و همچنین گزارشی که اطرافیان آی تالله خمینی برایش تهیه کرد هاند با قاطعیت بیشتری سخن گفت و تأکید کرد که اگر شاه در ایران بماند و بیش از این در برابر انقلاب مقاومت کند، ایران با جنگ داخلی روب هرو خواهد شد و ممکن است این وضع به بهر هبرداری کمونیسم و مداخله شوروی بینجامد.
جم عبندی دیستن درست و واق عبینانه بود. انقلاب ایران زمانی رخ داد که جنگ سرد هنوز ب هشدت ادامه داشت. سوریه و عراق دو متحد نظامی شوروی در خاورمیانه بودند. در یمن جنوبی یک دولت چ پگرا بر سر کار بود. در افغانستان کمونیس تها بر سر کار بودند و ارتش شوروی در افغانستان بود.
کالاهان هم بر این باور تکیه کرد که "شاه از دست رفته است و دیگر قادر به کنترل اوضاع نیست. را ه حل واقعی برای جانشینی او هم وجود ندارد. رجال .» سیاسی که در ایران باقی ماند هاند توانای یهای محدودی دارند"
این بود خلاص های از کنفرانس گوادلوپ از زبان ابراهیم یزدی. روای تهای دیگر پژوهشگران هم تقریباً تفاوت چندانی با روایت ذکرشده ندارد. ما در اینجا به قسم تهایی از آ نها اشاره م یکنیم:
کنفرانس گوادلوپ از ۴ تا ۷ ژانویه 1۹۷۹ میلادی ) ۱۴ تا ۱۷ د یماه 135 7 شمسی( در جزیره فرانسوی گوادلوپ در دریای کارائیب گردهمایی غیررسمی به پیشنهاد فرانسه با شرکت ایالا تمتحده امریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان غربی برای گف توگو و تباد لنظر درباره ناآرام یهای ایران، جنگ کامبوج، خشونت در آفریقای جنوبی، نفوذ روزافزون شوروی در خلی جفارس، کودتای کمونیستی در افغانستان و ناآرام یهای ترکیه و ایجاد جمهوری دموکراتیک در یمن جنوبی انجام گرفت.
پس از پایان کنفرانس خبرگزار یها اعلام کردند رهبران چهار کشور درباره مسائل ایران و سرنوشت شاه به توافق رسیدند. یونایتدپرس اینترنشنال در ۱۸ ژانویه ۱۹۷۹ میلادی ) 28 د یماه ۱۳۵۷ ( گزارش داد شاه ایران درحال یکه چشم به راه
پاسخ ایالا تمتحده امریکاست باید سرانجام تصمیم بگیرد در ایران بماند یا به یک مرخصی که ممکن است به پایان سلطنت منجر شود برود. امریکا به خاطر مخالف تهای روزافزون و هم هجانبه مردم ایران نم یتواند از او حمایت کند.
جیمی کارتر خلاصه مذاکرات گوادلوپ در مورد طی ...« : ایران را در خاطراتش چنین شرح داد مذاکراتی که درباره مسائل جهانی در گوادلوپ داشتیم متوجه شدم سه تن از رهبران دیگر، پشتیبانی چندانی از شاه نم یکنند. آ نها در فکر تشکیل یک دولت غیرنظامی بودند و همگی م یگفتند شاه هرچه زودتر باید برود. همچنین در مورد انسجام و قدرتمند ماندن نیروهای مسلح ایران با من ه معقیده بودند و هی چیک از )آی تالله( خمینی و انقلابیون پشتیبانی نکردند.
ژیسکار دستن گفت: ابتدا قصد داشت )آی تالله( خمینی را به دلیل اینکه فرانسه محل فعالی تهای انقلابی و رادیکالی نیست، اخراج کند، ولی شاه معتقد بود که نگاه داشتن او در فرانسه بهتر از عراق یا لیبی و کشورهای دیگر است.
ژیسکار دستن مذاکرات گوادلوپ پیرامون اوضاع ایران را چنین شرح م یدهد:
"من از جیمز کالاهان، نخس توزیر انگلستان، درخواست کردم نظریات خود را درباره ایران بیان کند. وی اوضاع را واق عبینانه تحلیل کرد و گفت کار شاه تمام است و را هحلی برای تغییر اوضاع وجود ندارد... اینکه ارتش بتواند نقش جایگزین ایفا کند مورد سؤال است، زیرا ارتش تجارب سیاسی ندارد و ب هوسیله افسرانی اداره م یشود که نسبت به شاه وفا دارند.
هلموت اشمیت با دقت و بدون اظهارنظر به مذاکرات توجه داشت. من با استفاده از اطلاعاتی که توسط میشل پونیاتوفسکی فرستاده ما به ایران کسب کرده بودم نظر دولت فرانسه را بیان داشتم و گفتم: ما باید خود را با مواجه شدن با دو خطر بزرگ آماده سازیم؛ آشفتگی اوضاع سیاسی در ایران و مداخله شوروی.
من سران کشورهای امریکا، انگلیس و آلمان را از درخواست شاه مبنی بر لزوم اقدام مشترک از سوی ما در قبال شورو یها ب همنظور کاستن فشار آ نها به ایران، آ گاه ساختم و خاطرنشان کردم که این اقدام مفید خواهد بود و به نشانه نگرانی ما نسبت به ایران تلقی خواهد شد. همچنین گفتم که در حال حاضر باید از شاه پشتیبانی کنیم، هرچند او ضعیف و تنهاست، اما این نیز واقعیتی است که تنها نیروی موجود یعنی ارتش را حفظ کرده است...
جیمی کارتر گفت اوضاع ایران بسیار آشفته است. شاه دیگر نم یتواند دوام بیاورد. مردم ایران دیگر او را نم یخواهند. از این پس دولتی که حاضر باشد با او کار کند، وجود ندارد. با این حال، ما احساس نگرانی نم یکنیم؛ زیرا ارتش و نظامیان هستند قصد دارند در اوضاع مسلط شوند"
شاه در تبعید درباره کنفرانس گوادلوپ در کتاب پاسخ به تاریخ نوشت:
"از ماه دسامبر فشار برای بیرون رفتن من از کشور شروع شد. طی چند هفته مذاکره بر سر تشکیل یک دولت ائتلافی شرط اولیه عزیمت من به خارج برای استفاده از تعطیلات بود. چند تن از خارجیان ب هعنوان بازدید به ایران آمدند و از من درخواست کردند از کشور خارج شود... به گمانم در کنفرانس گوادلوپ، فرانسه و آلمان با پیشنهاد انگلیس و امریکا در اخراج من موافقت کردند. کنفرانس گوادلوپ به منظره یالتای خاورمیانه بدون حضور شوروی بود"
سالیوان متعاقب ارسال تلگراف مورخ ۱۹ نوامبر ۱۹۷۸ میادی ) ۱۸ آبان ۱۳۵۷ ( به وزارت خارجه فکر کردن به آنچه فکر « امریکا، تحت عنوان همواره معتقد بود که بهتر است » کردنی نیست دولت امریکا رابطی را برای مذاکره با )آی تالله( خمینی به پاریس اعزام دارد تا اگر نقل و انتقال قدرت در ایران جدی شد، بتوان با کمک این رابط انتقال قدرت را حت یالمقدور صل حآمیز انجام داد. البته سالیوان همواره اضافه م یکرد برای رفع هرگونه سوءتفاهم از جانب شاه قبلاً موافقت وی نیز با این اقدام جلب شود.
وزیر امور خارجه امریکا، نیز نسبت به این پیشنهاد سالیوان نظر مساعد داشت. در اواخر دسامبر ۱۹۷۸ میلادی )اوایل د یماه ۱۳۵۷ شمسی( سایرونس ونس ب هطور جدی در تعقیب این پیشنهاد، تئودور آل الیوت بازرس کل خدمات خارجی وزارت امور خارجه امریکا را که با زبان فارسی آشنا و سابقه سفیر ایالا تمتحده امریکا در افغانستان را در کارنامه خود داشت در نظر گرفت.
سایرونس ونس در سوم ژانویه به الیوت اطلاع داد که برای ۶ ژانویه ۱۹۷۹ میلادی - ۱۶ د یماه ۱۳۵۷ شمسی - قرار اولین دور مذاکرات خود را با آی تالله خمینی در پاریس بگذارد. وی از سالیوان خواست این پیشنهاد را با شاه مطرح کند و نظر او را جویا شود و خود نیز موضوع را جهت تأیید برای پرزیدنت کارتر به گوادلوپ تلگراف نمود.
سالیوان عک سالعمل شاه را چنین گزارش داد: ...وقتی مطلب را به اطلاع او رساندم سخنانم را به دقت و ب یآنکه هیجانی نشان دهد گوش داد و مخالفتی هم ابراز ننمود و از من خواست او را در جریان مذاکرات قرار دهم.
درواکنش به تلگراف ونس به کارتر در گوادلوپ، برژینسکی که همراه کارتر در گوادلوپ به سر م یبرد، از سایرس ونس خواست که به علت اهمیت موضوع تا بازگشت پرزیدنت کارتر به واشنگتن و بررسی دقی قتر سفر الیوت به پاریس را لغو کند. ونس مسافرت الیوت به پاریس را برای مذاکره با )آی تالله( خمینی تا بازگشت کارتر از گوادلوپ لغو کرد.
کارتر در این رابطه م ینویسد: ".... پس از بازگذشت از گوادلوپ سالیوان اصرار داشت برای گشودن راهی برای تمشیت امور با (آیت تالله) خمینی در پاریس تماس مستقیم برقرار کنیم. من این توصیه را با دقت بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که برقراری هر نوع رابطه با (آیت تالله) خمینی به معنای دست کشیدن از پشتیبانی دولت جدید (دولت بختیار) است که درگیر ستیز و کشمکش است و (آیت تالله) خمینی برای ساقط کردن وی سوگند خورده است. به همین دلیل آن را رد کردم. سالیوان که کنترل خود را از دست داده بود روز ۱۰ ژانویه تلگراف گستاخان های ب هوسیله ونس فرستاد. او از کلماتی مانند "اشتباه بزرگ" و "جبران ناپذیر" و "احمقانه" و "درک نشدنی" اشتفاده کرده بود.
به وزیر امور خارجه گفتم و او سالیوان را از ایران فراخواند، ولی ونس تغییر سفیر را در آن شرایط اشتباه دانست. من ب هرغم تمایل خود با نظر وزیر خارجه موافقت کردم"
برای کسب پشتیبانی آی تالله خمینی از دولت بختیار، پرزیدنت کارتر از ژیسکار دستن خواست که پیامی را از جانب وی به آی تالله خمینی در پاریس برساند. این پیام در ۸ ژانویه ۱۹۷۹ میلادی ۱۸ د یماه ۱۳۵۷ شمسی( توسط دو مقام دولت ( فرانسه از جانب ژیسکار دستن در نوف للوشاتو به آی تالله خمینی رسانده شد.
ابراهیم یزدی م ینویسد: "... پس از تعارف معمولی یکی از آ نها شروع به صحبت کرد و گفت این پیغام از طرف پرزیدنت کارتر برای امام م یباشد که پرزیدنت کارتر در مکالمه تلفنی از پرزیدنت ژِیسکاردستن درخواست نموده که این پیغام را به شما برسانم. پرزیدنت کارتر در پیام خود خواسته است که آی تالله تمامی نیروهای خود را برای جلوگیری از مخالفت با بختیار به کار ببرد ..."
خروج شاه قطعی است و در آینده نزدیکی رخ خواهد داد... آنچه لازم است بگوییم این است که بدانید خطر دخالت ارتش هست و وقوع این خطر اوضاع را بدتر خواهد نمود. آیا بهتر نخواهد بود که یک دوره سکوت و آرامش به وجود آید؟ پرزیدنت کارتر آرزو دارد که این پیغام کاملا مخفی و محرمانه بماند. یک وسیله ارتباطی مستقیم با آی تالله باید فراهم گردد تا مرتب در جریان حوادث قرار بگیرد و .» این به نفع کشور شما و خصوصاً آی تالله م یباشد پس از ختم سخنان نماینده ژیسکاردستن، امام در پاسخ پیام کارتر گفتند:
"... پیام آقای کارتر دو جهت وجود داشت: یکی رباره موافقت کردن با حکومت فعلی که دولت بختیار باشد یا حداقل سکوت در این شرایط و حفظ آرامش در این شرایط؛ اما جهت دوم راجع به احتمال کودتای نظامی و پی شبینی کشتار وسیع مردم که ما را از آن م یترسانید. راجع به دولت بختیار شما سفارش م یکنید که ما برخلاف قوانین خود عمل کنیم و بر فرض آنکه من چنین خطایی بکنم ملت ما نخواهد پذیرفت. ملت ما که این همه مصیبت کشیده و این همه خون داده برای آن است که از زیر بار رژیم سلطنتی و سلسله پهلوی خارج بشود. ملت ما حاضر نیست که تمام خو نها هدر برود و شاه در سلطنت باقی باشد یا برود و بدتر از اول برگردد و نه حاضراست شورای سلطنت را قبول کند و آن هم برخلاف قانون اساسی است که من مکرر تشریح کرد هام و اما قضیه اینکه آرامش باشد، ما همیشه م یخواهیم که مملکت آرام باشد و مردم با آرامی زندگی کنند. آقای کارتر اگر حسن نیت پیدا کرد هاند و م یخواهند آرامش باشد و خو نها ریخته نشود، خوب است که شاه را ببرند و از دولت بختیار هم پشتیبانی نکند و اما قضیه کودتا الآن از ایران به من اطلاع دادند که یک کودتای نظامی در شرف تکوین است و م یخواهند کشتار زیادی بکند و از من خواست هاند کالاهای امریکایی را تحریم کنم و به امریکا خطار دهم که اگر چنین کودتایی بشود، از چشم شما م یبینند و اگر شما حسن نیت دارید، باید جلوگیری کنید. برای من گفت هاند و پیغام دادند که اگر کودتای نظامی بشود حکم جهاد مقدس باید داد. ایران را به حال خود بگذارید که اگر چنین کنید ایران نه گرایش کمونیستی خواهد داشت و نه سایر مکاتب انحرافی؛ نه تسلیم شرق خواهد شد و نه تسلیم غرب. ملت را به حال خود بگذارید تا من یک شورای انقلاب تأسیس کنم از اشخاص پاکدامن برای انتقال قدرت. در غیر این صورت امید آرامش نیست و ملت ایران از کودتای نظامی نم یترسد"
این خلاص های بود از کنفرانس گوادلوپ از زبان پژوهشگران؛ اما آنچه درباره عوامل و شرایط به وجود آورنده این کنفرانس و این تصمی مگیری شد که شاه باید خود سرانجام تصمیم بگیرد که بماند یا به یک تعطیلات برود که ممکن است منجر به پایان یافتن سلطنتش گردد، بحث مفصلی است که در حد اختصار م یتوان به بعضی از نکات مهم آن اشاره کرد:
پیش از پرداختن به این عوامل ضروری است به پار های از تحلی لهای ی کبعدی و ابها مآمیز که به سردرگمی نسل جوان م یانجامد و باعث م یشود آنان از واقعیات فاصله بگیرند اشاره شود. گفته م یشود سران کشورهای غربی مخصوصاً جیمی کارتر از زمانی تصمیم به خروج شاه از کشور گرفتند که شاه در مقام ریاست اوپک سعی در افزایش قیمت نفت داشت و خطاب به اروپاییان و امریکاییان گفت: "دیگر نم یگذاریم شما چشم آب یها نفت ما را ارزان بخرید و کالاهایتان را گران بفروشید."
تقریباً بیشتر تحلی لها و ارزیاب یهای طرفداران این تفکر بر پایه و اساس ای نگونه صحب تها دور م یزند و بر آ نها پافشاری م یکند. شواهد و اسناد تاریخی - آ نگونه که در بالا اشاره شد- ب هکلی مغایر آن چیزی است که این تحلی لها ارائه م یدهند و سعی در باوراندن آن به نسل جوان و افرادی دارند که وقتی یا حوصله مطالعه هم هجانبه را ندارند و مای لاند مسائل پیچیده و غامض را ب هصورت سطحی و ساده فهم کنند و آن را عین حقیقت بدانند.
وقتی واقعیات ی کبعدی مطرح شود و آ نسان که بوده در نظرگرفته نشود و یا از اصل غلط طرح شود، هرگز خواننده نم یتواند به را هحل درست بیندیشد و این مانند پزشکی است که بر اثر اطلاعات ناقص یا نادرست بخواهد تشخیص بیماری دهد. برعکس اگر واقعیات آ نگونه که هست یا بوده ارائه گردد، صاحبان اندیشه و جوانان جویای حقیقت م یتوانند را هح لهای عینی و واقعی به دور از احساسات زودگذر اتخاذ کنند و در جهت آینده روشن قدم بردارند. صحبت در این باره بسیار است و از حوصله این بحث خارج. به رشته گسسته بازگردیم:
عوامل و شرایط ب هوجودآورنده این کنفرانس
۱. در بخ شهای گذشته اشاره شد زمانی که شاه گفت "با زور هم که شده مملکت را به تمدن بزرگ می رسانم" و آن دو حزب خودساخته را منحل کرد و حزب رستاخیز را جایگزین آن کرد و گفت مردم سه راه بیشتر ندارند "یا وارد این حزب شوند یا از کشور خارج شوند یا به زندان بروند". او دکترینی ارائه داد که به قول صاح بنظران مانند بمب ساعتی بود که در زیری نترین لای ههای جامعه قرار داد و ب هتدریج به همه تار و پود جامعه تسری پیدا کرد تا زمانی که هنگامه انفجار فرارسید.
سال ۱۳۵۷ نقطه شروع انفجار بود؛ زمانی که مرحوم طالقانی از زندان آزاد شد و حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر به استقبال او رفتند. در سوم محرم ۱۳۵۷ آی تالله طالقانی بیانی های صادر کرد نهم و دهم محرم و جمعیت انبوهی از در خانه ایشان تا میدان آزادی را هپیمایی کردند.
بعدازظهر عاشورا برای اولین بار در تظاهرات شعار مرگ بر شاه آغاز شد و ب هقدری تظاهرات شدید شده بود که برخی از مدیرک لهای نظام مجبور شدند عکس شاه را از دفاتر و خان ههایشان بردارند و به حالت انفعال درآیند.
دو روز بعد از عاشورا، تظاهراتی از طرف طرفداران شاه برپا شد و تعداد اندکی که حدود ۵۰ هزار نفر تخمین زده م یشد، شرکت کردند. این تعداد اندک نفس ساواک را به شمارش انداخت. از آ نسو تمام ائمه جماعات بیانیه صادر کردند مبنی بر حمایت از آی تالله خمینی و جلوگیری از نفوذ کمونیس تها و حزب توده. خبرنگاران خارجی، سیاستمداران مستقل خارجی ب هطور مرتب اوضا عواحوال فروپاشی را به خارج و مطبوعات خارج گزارش م یکردند.
۲. وحدت روحانیون مبارز و روشنفکران مبارز روحانیون مبارز و روشنفکران مبارز از تجربیات دوره ملی شدن صنعت نفت و زیا نهایی که از اختلافات دکتر مصدق و آی تالله کاشانی دیده بودند به این نتیجه رسیدند که باید به رغم تفاوت های سلیقه ای این بار با تمام توان در جهت تفاهم و وحدت قدم بردارند که آمدن دکتر کریم سنجابی، داریوش فروهر، دکتر سامی، دکتر مبشری، حسن نزیه، دکتر پیمان، گروه نهضت آزادی ایران به رهبری مهندس بازرگان به پاریس و اعلام حمایت از امام خمینی و آن بیانیه تاریخی دکتر سنجابی نشانه بارزی بود که فاتحه نظام شاهنشاهی خوانده شده و دیگر هیچ راهی برای نجاتش باقی نماند
عوامل خارجی
۱. ترس از نفوذ کمونیس تها مخصوصاً نفوذ شوروی در خاورمیانه خطرات روزافزون شوروی در خلیج فارس، در افغانستان، وضعیت یمن جنوبی و روی کار آمدن دولت متمایل به شوروی، نفوذ ریش هدار تاریخی حزب توده در ایران و مخصوصاً کمیته مخفی حزب توده که بعد از انقلاب ماهیتش برملا شد، نفوذ
سازما نهای چپ چریکی که در آن مقطع زمانی از پایگاه قاب لتوجهی -مخصوصاً در میان جوانان- برخوردار بودند و ه مچنین افکار چپ روانه که سالیان متمادی در بین مردم و طبقات فرودست، همچنین روشنفکران، هنرمندان، شعرا و نویسندگان نهادینه شده بود، جامعه سرمای هداری و سران آن کشورها را به وحشت انداخت. انقلا بهای چین و کوبا و شور شهای مختلف در کشورهای امریکای لاتین و سایر کشورهای جهان سوم هم مزید بر علت شده بود.
۲. جنگ ویتنام: در دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ امریکا شدیدًا درگیر جنگ ویتنام بود و موج عظیمی علیه شرکت و دخالت امریکا در جنگ ویتنام، در امریکا به وجود آمده بود. دانشگا هها صحنه اعتراض و نبرد علیه این دخال تها شده بود و روزب هروز اعتراضات مردم امریکا علیه دولت بالا م یگرفت. راهپیمای یهای عظیم در نیویورک، واشنگتن و سایر شهرها به راه نظامیان ب هسوی » کنت « افتاده بود. در دانشگاه دانشجویان تیراندازی کردند و چند دانشجو را کشتند...
در وزارت خارجه امریکا، گروه "حقوق بشری ها" شدیدًا ضد شاه بودند و برخی از آ نها حتی از شاه متنفر بودند و بعضی از احکام و دستورات مافو قهای خود را در عمل متوقف یا اجرای آ نها را کند و بطئی م یساختند.
۳. جنبش ماه مه ۱۹۶۸: جنبش می ۱۹۶۸ فرانسه، مسائل حقوق بشری، مخالفت با جنگ ویتنام و تجاوزات کشورهای امپریالیستی به دیگر نقاط، مخالفت ها به اوج رسانده بود، به طوری که وقتی امام خمینی به فرانسه آمد، مطبوعات فرانسه و تصمیم گیران سیاسی تحت تأثیر آن جو قرار گرفتند، به طوری که وزیر امور خارجه فرانسه با صراحت به رئیس دفتر مخصوص شاه می گوید: "دولت فرانسه هیچ گونه کنترلی روی مطبوعات ندارد... لیکن در مورد ایران نیز به نظر من ریشه مخالفت مطبوعات فرانسه را در اقدامات جوانان با استعداد ایرانی که تحت تأثیر تبلیغات مخالف هستند باید جس توجو نمود. در تابستان امسال شخصاً با چند نفر از فرزندان اشخاص مرفه فرانسوی در دانشگاه بحثی داشتم و متوجه شدم که حتی آنها هم در اثر تبلیغات دانشجویان ایرانی چقدر نظر نامساعدی نسبت به ایران دارند و خوب است سفارت شما این جنبه موضوع را بررسی کند. دانشجویان باهوش ایرانی، در محافل فرانسوی به راحتی رخنه کردند"
خبر مخالفت با شاه آنچنان در روحیه فرانسویان و مخصوصاً جوانان ناراضی آن دیار اثر گذاشته بود که مقامات فرانسوی و شخص ژیسکار دستن رئی سجمهور فرانسه را به تردید واداشته بود.
وضعیت طوری حساس بود که او ترجیح م یداد با آن روب هرو نشود؛ زیرا مخالفت با ورود امام خمینی به پاریس، جنبش چپ فرانسه را که از مخالفان شاه حمایت م یکرد علیه او تحریک م ینمود.
خود ژیسکار دستن در خاطراتش م ینویسد: "ورود آی تالله خمینی به فرانسه غیرمنتظره بود. وی روز ۱۶ اکتبر ۱۹۷۸ گذرنامه قانونی خود را به مأموران فرودگاه ارائه کرده بود. دولت صدام حسین به دلایل سیاسی و به منظور عادی کردن روابطش با ایران آی تالله را اخراج کرد"
4. تحرکات و نفوذ اطرافیان امام خمینی در سراسر جهان
صادق قط بزاده در طول چندین سال فعالیت در خارج از کشور توانسته بود از ارتباطات گسترده با ارباب جراید، سیاستمداران با نفوذ کشورهای مختلف، مبارزان و مخالفان رژیم شاه، افراد حقوق بشر و مردم عادی برقرار کند؛ به طوری که او را بسیار به نزدیک به امام م یدانستند. دکتر یزدی او در واقع به آن حد به امام نزدیک بود « : م ینویسد شناخته شده بود. فرانسو یها » داماد پیامبر « که به نام مشغول تهیه تدارکات کنفرانس گوادلوپ بودند و مطمئن بودند که مسئله ایران در کنفرانس مطرح خواهد شد؛ لذا از قط بزاده خواستند که برای آ نها روشن کند که در صورت پیروزی آی تالله خمینی چه نوع سیاس تهایی از جانب ایشان اتخاذ خواهد شد. قطب زاده موضوع را پیگیری کرد:
نماینده وزارت امور خارجه گفت که تحلیل قط بزاده به قدری رئی سجمهور را تحت تأثیر قرار داده است که ژیسکار دستن به کارتر توصیه خواهد کرد که با دولت احتمالی جدید تهران که ریاست معنوی آن با آی تالله خمینی خواهد بود وارد مذاکره شود.
ابراهیم یزدی نیز مانند قط بزاده در مدت طولانی اقامت در خارج کشور، با افراد با نفوذ و مطبوعات ارتباط وسیعی برقرار کرده بود که خود ایشان در کتاب شصت سال صبوری و شکوری )جلد سوم( به تفصیل شرح داده و ما در نوفل لوشاتو شاهد آن ارتباطات بودیم که در بخش آینده بیشتر شرح داده م یشود.
ابوالحسن بن یصدر ب هطور مرتب با خبرنگاران خارجی کشورهای مختلف ازجمله اروپایی، امریکایی و عرب خاورمیانه در ارتباط بود و مسائل مختلف داخلی، اقتصادی، نفت و کنسرسیوم، سیاسی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی را با تحلی لهای مفصل و اطلاعاتی که از ایران به دست م یآورد در اختیارشان قرار م یداد.
حسن حبیبی که یکی از حقوقدانان مطرح داخلی و خارجی بود، با اشخاص حقوقدان در ارتباط بود و کتا بهای مفصلی در زمین ههای مختلف حقوقی جامع هشناسی منتشر م یکرد.
صادق طباطبایی در آلمان فعالی تهای گسترد های داشت و با افراد و جراید آلمان در ارتباط دائمی بود. دیگر اطرافیان امام خمینی هر کدام مطابق با شرایط خاص و نوع تحصیلات توانسته بودند با مردم و جوانان و جراید آن دیار ارتباط گسترد های برقرار کنند.
در پایان کلام از محتوای نامه قطب زاده به وزارت امور خارجه فرانسه، اطلاع چندانی به دست نیامد. قطب زاده وسایل خود « : آقای دکتریزدی م ینویسد را از فرانسه به ایران نیاورد و از اینرو نتوانستیم از متن به نظر نگارنده بر اساس .» آن گزارش با خبر شویم شناختی که از ایشان دارم و بر اساس تجربیات آن زمان حدس م یزنم نامه آقای قطب زاده برمحور این چندمورد دور م یزد:
۱. براساس اطلاعات دقیق او از شرایط داخلی ایران، روشن کرده بود که رژیم سلطنتی و در رأس آن محمدرضاشاه پهلوی به پایان خط رسیده و راه نجاتی با بودن این رژیم برایش متصور نیست.
۲. امام خمینی و اطرافیان او ثابت کردند با کمونیس تهای داخلی و ب هطور کلی رژیم کمونیستی و شوروی هیچگونه سازشی برقرار نخواهند کرد، زیرا مخالفتشان اصولی است و با جنبه ایدئولوژیکی آنها همراهی ندارد.
۳. طرفداران امام خمینی افرادی هستند با توانای یهای کارآمد، مدبر، کارشناس در امور مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی که م یتوانند کشور را به خوبی اداره کنند؛ هما نطور که در این مدت به اثبات رساندند و همگی شما شاهد آن بودید.
۴. در صورتی که خارجیان با آزادی و استقلال کشور مخالفت نکنند م یتوانند بر اساس همان اصول با آ نها وارد تعامل شوند و نفت را به آ نها فروش برسانند.
نکته آخری که م یتوان در به ثمر رسیدن این تصمیم تاریخی حساب آورد، سردرگمی سازما نهای جاسوسی غربی و مخصوصاً سازمان سیا بود که نتوانست شناخت درستی از وضعیت درون کشور به دست آورد. چنانکه در این باره آسوشیتدپرس از واشنگتن به نقل از دریاسالار استانفیلد ترنر رئیس وقت سیا به تفصیل گزارش داده بود. اکنون که اطلاعات گذشته را مجددًا بررسی م یکنیم، در م ییابیم که نارضایت یهای زیادی وجود داشته است... آنچه ما ▪. نم یتوانستیم پی شبینی کنیم همین بود